شعری از من-کرم سیاه کوچولو

ساخت وبلاگ

امشب که دلم گرفته

آسمون داره قصه میگه

شبیه بوی سیگاره

با طعم اضافی بغض!

کاش آدما مهربون میشدن

کاش نمیترسیدن

من که دارم صدای استخونامو میشنوم

دنیای من شبیه یه حوضه

کوچیک و خلوت

پس بهم نگو دریا کجاست

همینجا که هستم خوبه

دیشب بازم یه کرم کوچولو

کنار بالشم خوابش برد

درست مثل یه جنین مرده

حدودای ساعت 4

فهمیدم که اون واقعن مرده

کرم کوچولو تا سه شب بعد هم کنار بالشم بود...

و من نگاش میکردم مثل یه جنین مرده!

بازم صدای بارون میاد

که حالا بوی استفراغ میده

قدیما که اینطور نبود

عطر خاکو داشت

بوی زندگی

اصلن بو هم نمیداد

الان دیگه خیلی وقته گذشته

من بزرگ شدم و به زودی دخترم بدنیا میاد

اسمش ماهیه

عاشق دریا و طعم بارون

عاشق سیگار و هق هق ناودون

جای کرم سیاه کنار بالشم خالی

تا ببینه اینجا همه شاعرن

از بس که این همه استخون شکسته پیداست

دیگه وقته خوابه

من شبیه حباب ماهیم

تویه حوض فیروزه ای

اگه خواب دریا بزاره

فردا این قصه رو تموم میکنم....

نوشته شده در سال 1394

من یک نویسنده هستم....
ما را در سایت من یک نویسنده هستم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mousai905 بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 12:47