انجماد متراکم تخیل
در بطن راکد مام جهان
من اندوه میکشم
از این سقط جنین متمادی
و باورم باد میکند
از نمناکی تشابه
کاش صبرم گل کند
تا از هزار غوره ی پاییزه
حلوای شیرین بسازم
اما تو
انگشت بکش بر آیینه ی دلم
تا بی صدا اشک بریزم
چون من مادر توام
ترا آبستن میشوم در آخرین رویا
و میزایمت در پس بیداری پلک
و با اجازه از دنیا
اسمت را میگذارم زندگی....
من یک نویسنده هستم....برچسب : نویسنده : 5mousai905 بازدید : 19