یادداشت 110-طلوع زندگی

ساخت وبلاگ

باید به کسی که از پشت نقابش بهمون بد و بیراه میگه توجیح کنیم؟تصورم اینه که اون شخص اگه دارای شخصیت منحصر به فرد خودش بود هرگز خودشو قایم نمیکرد.پس ارزشی نداره و لطفن براش وقت نزار...

فرش جانم به کمتر از 400تا رسید،یعنی شد399تا...خوشحالم باور کن....

دارم کتاب بابک خرمدین اثر جلال برگشاد نویسنده ی ترک رو میخونم....محض اطلاع اگه نمیدونین بابک کیه،باید بگم کسی بوده که با عرب ها جنگیده و نزاشته ایرانیها عرب بشن....بالاخره خورشید در اومد و تابید،سبزی های تو گلدون رشد کردن،گرم شدیم ،هوا خوشبو شد،صدای قورباغه ها تموم دشت رو گرفته..همه جا اونقد سبزه که چشم آدمو میزنه ،باورم نمیشه که کمتر از یک ماه قبل همه جا سوت و کور و یخ زده بود...

من و سمیه تصمیم گرفتیم صبر کنیم و صبر کنیم تا به وقتش به حقوقمون برسیم...آخه میدونی آخرش گذر پوست به دباغ خونه میفته....

همه میگن با هر آدمی مثل خودش باش؛خب تکلیف "خود"چی میشه ؟اگه قرار باشه رو هم تاثیر مثبت نزاریم؟بی پاسخ....

واسه خودم یه پا عطار باشی شدم...پوست خشک شده ی لیمو،چای سیب،گل محمدی،بهار نارنج...هرچی بدستم میرسه دارم خشک میکنم و میریزم تو چایی...آخرش دل و روده ی کی رد بده معلوم نیست....

با آرزوی روزهای خوب...


من یک نویسنده هستم....
ما را در سایت من یک نویسنده هستم. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5mousai905 بازدید : 25 تاريخ : پنجشنبه 14 ارديبهشت 1396 ساعت: 1:11