1-بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است
که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشه چین دارد
2-چو گفتمش که دلم را نگاهدار چه گفت
ز دست بنده چه خیزد خدا نگهدارد
3-با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
4-حافظ به خود نپوشید این خرقه ی می آلود
ای شیخ پاکدامن معزور دار ما را
5-غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
6-حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
7-محترم دار دلم کاین مگس قند پرست
تا هواخواه تو شد فر همایی دارد
من یک نویسنده هستم....برچسب : نویسنده : 5mousai905 بازدید : 24